کد خبر: 59136097
تاریخ انتشار: پنجشنبه 14 مرداد 1395
خانه » حواشی » رسالت » علت عدم ازدواج حضرت معصومه سلام الله علیها
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
پایگاه فرهنگی تبلیغی رسالات:

راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جستجو کرد و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو، علت آن، وجود اختناق شدید هارونی و مامونی بود که باعث شد احدی جرات نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد.

به گزارش چی 24 به نقل از رسالت:

حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در اول ذيقعده 173 در مدينه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسي بن جعفر علیه‌‌السلام و مادر گرامي‌‌اش نجمه خاتون است. او از کودکي تا جواني تحت تربيت پدر بزرگوارش و برادر مکرّمش حضرت رضا علیه‌السلام قرار داشت و در علم و تقوا و پاسخ به پرسش‌‌هاي مراجعان به مقامي رسيد که مدال افتخار «فداها ابوه» از پدر خود دريافت داشت.

بعد از ورود حضرت رضا علیه‌السلام به مرو آن حضرت نامه‌‌اي را به وسيله يکي از غلامان خويش براي خواهرش فرستاد که با رسيدن نامه، بلافاصله فاطمه معصومه سلام الله علیها آماده سفر گشت. (من لا يحضره الخطيب، ج 4، ص 461، به نقل از بارگاه فاطمه معصومه، سيد جعفر عظيمي، ص30) آن حضرت در سال 201 هجري به همراه پنج تن از برادران (فضل، جعفر، هادي، قاسم، زيد) و تعدادي از برادرزادگان و کنيزان روانه خراسان شدند. (انوار المشعشعين، شيخ محمد علي بن حسن کاتوزيان تهراني، 1327 هجري، صفحه 243)

هنگامي که موکب حضرت معصومه سلام الله علیها به ساوه رسيد، عده‌‌اي از دشمنان اهل بيت، به اشاره مأمون عباسي راه را بر آنان بستند و در يک درگيري نابرابر، تمام برادران و بيشتر همراهان او به شهادت رسيدند و حضرت معصومه سلام الله علیها بر اثر شدّت تألمات و بنا بر قولي بر اثر مسموميت (بارگاه حضرت معصومه، بيژن سعادت، چاپ 1977، فلورانس ايتاليا) بيمار گشت.
در روز 23 ربيع الاوّل 201 هجري فاطمه معصومه سلام الله علیها وارد قم شد و ناقه حضرت در محلي که امروز به نام ميدان مير ناميده مي‌‌شود، زانو به زمين زد و اين افتخار نصيب موسي بن خزرج، بزرگ اشعريان، شد تا هفده روز ميزبان دختر، خواهر و عمه امام باشد.

آن بانو سرانجام در روز دهم ربيع الثاني 201 هجري از دنيا رحلت کرد و با تجليل فراوان مردم قم، و به وسيله دو فرد ناشناس، به خاک سپرده شد. (بارگاه حضرت معصومه، نشريه شهرداري قم، صفحه 73)

اهميت ازدواج در اسلام

پيش از ورود به مبحث اصلي اين مقاله، بايد يادآور شويم که در اسلام بر امر ازدواج تأکيد و سفارش فراوان شده است تا آن‌جا که در قرآن، اين معجزه ماندگار الهي، آيات متعددي در اين باره وجود دارد؛ از جمله مي‌‌فرمايد: «وَأَنْكِحُوا اْلأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَليم»؛ بايد مردان بي زن و زنان بي‌‌شوهر و کنيزان و بندگان خود را به نکاح درآوريد. اگر آنان فقير باشند، خداوند آنان را از فضل خويش بي‌‌نياز خواهد ساخت؛ زيرا خداوند وسعت دهنده و داناست.

خداوند در آيه ديگري مي‌‌فرمايد: «و از نشانه‌‌هاي او (خداوند) اين‌که همسراني از جنس خود شما براي شما آفريد، تا در کنار آن‌ها آرامش يابيد و در ميان شما مودّت و رحمت قرار داد. در اين نشانه‌‌هايي است براي گروهي که تفکر کنند.

در روايات نيز تعبيرات تأمل برانگيزي درباره‌ی ازدواج آمده است که به راحتي نمي‌‌‌توان از کنار آن گذشت. پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَلنِّکاحُ سُنَّتي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتي فَليس مِنّي»؛ ازدواج سنت من است؛ هر کس از سنت من رو بگرداند، از من نيست. (تاريخ مشاهير و قبور واقعه در بلده قم، افضل الملک، 1348 هجري، صفحه 72)

زني به امام باقر علیه‌السلام عرض کرد: من زن تارک دنيا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنيا چيست؟ عرض کرد: نمي‌‌خواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسيد: چرا؟ عرض کرد: دنبال کسب فضيلت هستم. حضرت فرمود: از اين کار دوري کن. اگر در اين کار فضيلتي بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هيچ کس نيست که در فضيلت بر او سبقت گيرد. (التحفة الفاطمية الموسويه، محمد‌علي کچوئي قمي، 1320هجري)

آن حضرت در جاي ديگر فرمود: «ما بُنيَ فِي الاِسلامِ بِناءً اَحَبُّ الِي اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزويجِ»؛ هيچ بنايی در اسلام محبوب‌‌تر و عزيز‌تر از ازدواج در نزد خداوند نيست.

از طرف ديگر، عزب بودن و مجرد زندگي کردن به شدّت نکوهش شده است. پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «شَرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَيْرٌ مِنْ سَبعينَ رکْعَةً مِنْ غيْرِ مُتَأهِّلٍ»؛ بدترين شما، عزب‌‌ها (بي همسران) هستند. دو رکعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد رکعت نماز غير متأهل.

حال اين پرسش رخ مي‌‌نمايد که حضرت معصومه سلام الله علیها با آن مقام علمي و آگاهي‌‌اي که از دستور‌هاي اسلام و سنّت پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله داشت، چرا ازدواج نکرد و تشکيل خانواده نداد؟ از طرف ديگر، بر اثر موقعيت علمي و معنوي و زيارتي آن حضرت، بسياري از دختران امروز آن حضرت را به عنوان اسوه براي خود پذيرفته‌‌اند که روشن نشدن راز ازدواج آن حضرت، ممکن است بهانه‌‌اي براي فرار از ازدواج باشد.

اين نکته را هم اضافه کنيم که نه تنها حضرت معصومه سلام الله علیها ازدواج نکرد، بلکه هيچ يک از دختران موسي بن جعفر ازدواج نکردند.

بررسي نظريات مختلف

احتمالات و نظريات مختلفي براي ازدواج نکردن آن حضرت بيان شده است که به برّرسي و صحت و سقم هر يک مي‌‌پردازيم.

1) وصيّت موسي بن جعفر علیه‌السلام

يکي از احتمالات که در واقع يکي از پاسخ‌‌ها به پرسش فوق است، اين است که خود حضرت موسي بن جعفر به دخترانش وصيت کرده تا ازدواج نکنند!

ابن واضح يعقوبي طرفدار اين نظريه است. سخن او در اين باب چنين است: موسي بن جعفر را هيجده پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از: علي‌‌رضا، ابراهيم، عباس، قاسم، اسماعيل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبيدالله، حمزه، زيد، عبدالله، اسحاق، حسين، فضل و سليمان.
موسي بن جعفر وصيت کرد که دخترانش شوهر نکنند و هيچ کس از آنان شوهر نکرد، مگر ام‌سلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در اين‌باره ميان قاسم و خويشاوندانش جريان سختي پيش آمد تا آن‌جا که قاسم قسم خورد که جامه از وي دور نکرده است و جز آن‌که عقد موقتي بسته شده براي محرميّت در مسير رفتن به حج رفتن منظوري نداشته است. (چکامه، عباسخان افشار متخلص به پريشان، موجود در کتابخانه آستانه)

در پاسخ به سخنان يعقوبي اولاً، بايد گفت: چنين وصيّتي برخلاف سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سيره‌ی امامان اهل بيت عصمت و طهارت است و هرگز چنين وصيتي از امام معصوم صادر نمي‌‌شود.

ثانياً، متن وصيت حضرت موسي بن جعفر غير از آن چيزي است که يعقوبي ادّعا دارد. براي قضاوت در اين زمينه، ابتدا متن وصيت حضرت را مرور مي‌‌کنيم. ابراهيم بن عبدالله از موسي بن جعفر علیه‌السلام نقل کرده که آن حضرت جمعي را مانند اسحاق بن جعفر، ابراهيم بن محمد و جعفر بن صالح و... را بر وصيت خود شاهد گرفت و فرمود: «اُشْهِدُهُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِيَّتي... اَوصَيْتُ بها اِلي عَلَيٍّ اِبْني... و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ يُزَوِّجَ أختَهُ فَلَيْسَ لَهُ اَنْ يُزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ... وَ لا يُزَوِّجَ بَناتي اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأيِهِ وَ مَشْوَرتهِ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِکَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالي وَ رَسُولَهُ صلی الله علیه و آله وَ حادُّوهُ في مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ يَزَوِّجَ زَوَّجَ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ يَتْرَکَ تَرَکَ...»؛ شاهد مي‌‌گيرم آن‌ها را که اين وصيّت من است که به فرزندم علي وصيت کرده‌‌ام... (از جمله وصيتم اين است) اگر مردي از شما خواست خواهرش را شوهر دهد، اين حق را ندارد، مگر با اجازه و فرمان او (علي) و نه دختران من (حق دارند) که يکي از خواهران خود را شوهر دهند و يا مادران آن‌ها و نه سلطاني و نه کاري براي آن‌ها انجام دهد، مگر اين‌که با نظر و مشورت او (علي) باشد. اگر بدون اجازه او به چنين کاري اقدام کنند، به راستي با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه کرده‌‌اند و او (حضرت رضا) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه‌‌تر است. اگر خواست به کسي شوهر دهد، شوهر مي‌‌دهد و اگر خواست رد کند، رد مي‌‌کند. (حيات حضرت معصومه قم، سيد حيدر مهدي، 1983، حيدرآباد، صفحه 100)

در اين وصيت‌‌‌نامه، حضرت موسي بن جعفر علیه‌السلام با صراحت به فرزندان اعلام مي‌‌دارد که حجّت خدا بعد از او علي بن موسي علیه‌السلام است و خواهران بايد در هر کاري از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت کنند و هر فردي را که علي بن موسي مناسب ديد، آنان با او ازدواج کنند؛ چرا که آن حضرت به مسائل ازدواج آگاه‌‌تر و به وضعيت بستگان و آشنايان آشناتر است. در اين‌جا هرگز سخن از ترک ازدواج دختران موسي بن جعفر و خواهران حضرت رضا علیه‌السلام نيست؛ سخن در اين است که بر ازدواج آنان حضرت رضا علیه‌السلام بايد نظارت داشته باشد.
بنابراين نظريه يعقوبي بي‌‌اساسي است و نمي‌‌توان بر آن اعتماد کرد و به همين جهت، برخي محققين صريحاً سخن يعقوبي را مجعول و بي‌اساس دانسته‌‌اند. (حيات الست، شيخ مهدي منصوري، م 1406، چاپ 1380 ه، قم)

همتا نداشتن

نظريه دوم اين است که دختران حضرت موسي بن جعفر مخصوصاً فاطمه معصومه سلام الله علیها از نظر کمال علمي و معنوي در حد بالايي قرار داشتند و کسي هم‌سنگ و همسر آن‌ها پيدا نمي‌‌شد و يکي از اموري که در تزويج دختر مورد توجه قرار مي‌‌گيرد، هم کفو بودن است.
اين نظريه نيز نمي‌‌تواند قابل تأييد باشد؛ زيرا اولاً سيره‌ی ائمه اطهار اين نبوده که دختران خود را به جهت پيدا نشدن هم‌سنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلکه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه را کفو يکديگر مي‌‌دانستند. از پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر گاه کسي به خواستگاري دختر شما آمد که دينداري و امانتداري او را مي‌‌پسنديد (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهيد و اگر شوهر ندهيد، در زمين فتنه و فساد بزرگ بر پا مي‌‌شود. (زندگاني حضرت معصومه، محمد شيرين کلام، چاپ قم)

ثانياً، در عصر امام کاظم علیه‌السلام جوانان شايسته‌‌اي از تبار امام حسن مجتبي علیه‌السلام و حضرت سيدالشهدا علیه‌السلام و نيز در ميان شيعيان افرادي وجود داشتند که مي‌‌توانستند همسران مناسب براي آنان باشند.

3) اختناق هاروني

احتمال و نظريه سوم آن است که اختناق هارون الرشيد و وجود خفقان در آن دوران، چنان شديد بود که حتي کسي جرأت نداشت براي پرسيدن مسائل شرعي به در خانه موسي بن جعفر علیه‌السلام مراجعه کند، تا چه رسد به اين‌که به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمي با خانواده موسي بن جعفر علیه‌السلام داشته باشد؛ چرا که همين ارتباط نسبي زمينه‌‌اي را فراهم مي‌‌ساخت تا هارون به اذيت و آزار او بپردازد. البته با اين‌که هارون در مواردي تظاهر به دين‌داري مي‌‌کرد، ولي ستمگري بي‌‌رحم بود. يکي از مورّخين مي‌‌گويد: «هارون هنگام شنيدن وعظ از همه بيشتر اشک مي‌‌ريخت و در هنگام خشم و تندي از همه ظالم‌‌تر بود. (فاطمه بنت الامام موسي الکاظم، محمد هادي اميني، 1405 ه، قم، صفحه 160) و همين مرد دو هزار کنيز داشت که سيصد نفر آنان مخصوص آوازخواني و رقص و خنياگري بودند. (فاطمه بنت الامام موسي بن جعفر، سيد محمد باقر ابطحي، 1409ه)

شيعيان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کساني چون علي بن يقطين در تقيه به سر مي‌‌بردند و کوچک‌‌ترين حرکاتشان زير نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسي است که هارون به علي بن يقطين داد. اين لباس ويژه خلفا بود و علي بن يقطين آن را به موسي بن جعفر علیه‌السلام اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: «اين لباس را نگهدار و از دست مده؛ زيرا در حادثه‌‌اي که برايت پيش مي‌‌آيد، به کار مي‌‌آيد.»

چندي بعد يکي از خدمتگزاران علي بن يقطين، نزد هارون شکايت کرد و گفت: لباس مخصوص را به موسي بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسش کرد. او گفت: آن را در بقچه‌‌اي نگه داشته‌‌ام. هارون دستور دارد تا فوراً آن را بياورد. وقتي که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از اين هرگز سخن سعايت کننده‌‌اي را درباره تو باور نخواهم کرد.( معصومه قم، سيد تقي طباطبائي قمي، 1365، صفحه 48)

اين گونه قضايا نشان مي‌‌دهد که ارتباط موسي بن جعفر علیه‌السلام کنترل مي‌‌شد و از طرفي زنداني شدن امام نيز، انگيزه خواستگاري از دختران آن حضرت را کاهش مي‌‌داد. بعد از شهات امام وحشت بيشتري بر مردم حاکم شد و حضرت رضا علیه‌السلام نيز تحت نظر قرار‌ گرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از يک سال، حضرت معصومه سلام الله علیها و جمعي از برادران او به خراسان حرکت کردند، اما در راه، حضرت معصومه سلام الله علیها پيش از ديدن برادر، دار فاني را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نيافت.

بنابراين راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصيت پدر بايد جستجو کرد و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو، علت آن، وجود اختناق شديد هاروني و مأموني بود که باعث شد احدي جرأت نکند به راحتي به خانه موسي بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف ديگر، زنداني شدن حضرت موسي بن جعفر علیه‌السلام و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا علیه‌السلام به خراسان و دور افتادن از خواهران، مزيد بر اين علت بود.

حسن ختام

سخن را با معرّفي برخي کتب درباره زندگاني کريمه اهل بيت حضرت معصومه سلام الله علیها به پايان مي‌‌بريم:

1) احوالات حضرت معصومه،محمد حسين مفلس، مخطوط.

2) انوار المشعشعين، شيخ محمد علي بن حسن کاتوزيان تهراني، 1327 هجري.

3) بارگاه حضرت معصومه، بيژن سعادت، چاپ 1977، فلورانس ايتاليا.

4) بارگاه حضرت معصومه، نشريه شهرداري قم.

5) بدر فروزان، عباس فيض، 1364 هجري، قم.

6) تاريخ مشاهير و قبور واقعه در بلدة قم، افضل الملک، 1348 هجري.

7) التحفة الفاطمية الموسويه، محمد‌علي کچوئي قمي، 1320هجري.

8)تربت پاکان، سيد حسين مدرسي طباطبائي، 1355، دو جلد.

9) تعزيه حضرت معصومه، صادق همايوني، مجله کاوه شماره 41 و 42، 1352، مونيخ.

10) چکامه، عباسخان افشار متخلص به پريشان، موجود در کتابخانه آستانه.

11) حيات حضرت معصومه قم، سيد حيدر مهدي، 1983، حيدرآباد.

12) حيات الست، شيخ مهدي منصوري، م 1406، چاپ 1380 ه، قم.

13) زندگاني حضرت معصومه، محمد شيرين کلام، چاپ قم.

14) فاطمه بنت الامام موسي الکاظم، محمد هادي اميني، 1405ه، قم.

15) فاطمه بنت الامام موسي بن جعفر، سيد محمد باقر ابطحي، 1409ه.

16) معصومه قم، سيد تقي طباطبائي قمي، 1365.

17) وديعة آل محمد فاطمه معصومه، محمد صادق انصاري، 1414ه، قم.

18) وسيلة المعصوميّه، ميرابوطالب مشهور به سيد بيوک واعظ تبريزي.

19) زندگاني حضرت معصومه و تاريخ قم، سيد مهدي صحفي، 1390ه، قم.

20) بارگاه حضرت معصومه تجليگاه فاطمه زهرا3، سيد جعفر مير عظيمي، انتشارات مشهور.

21) تاريخچة قم و حضرت معصومه، محمد محمدي اشتهاردي.

22) حضرت معصومه و شهر قم، محمد حکيمي، 1365 مشهد.

23) در حريم حضرت معصومه، علي اکبر مهدي‌پور، 1415، قم.

24) زندگينامة حضرت معصومه، محمد محمدي اشتهاردي، 1350.

25) چهل حديث قم و حضرت معصومه، محمود شريفي، نشر معروف.

26) کريمه اهل بيت، علي اکبر مهدي‌پور، 1415ه.

27) نگين قم، جواد محدثي، 1380ش.

منبع: سایت شهید آوینی

برچسب ها
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین